میدانم که حالت گرفته و روزگارت به مراد نیست . این روزها مراد از همه روی برگردانده و عنان خر خود به جایی نا معلوم کشیده است . حال من هم بهتر از تو نیست . (دو سر گردان دو تنها و دو بیکس ) .... مگر خضر مبارک پی درآید که این شبهای ماتم را سر آید) .
دوست خوبم .. . میخواستم چیزهای شادی برایت بنویسم ولی ( کی شعر طرب انگیزد خاطر که حزین باشد ) . باری برایت کمترین کارم دعاست و امید که امید به قلبت باز گردد و مراد از خر شیطان پیاده شود . آنقدر تنهای تنهایم زمن ، سایه ام هم شرم دارد تا که دنبالم کند .