ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شب است و تنهایم
سرشار شهد احساسم
دوباره نام تو رفته بر زبان من امشب
ا م ش ب
گمان می کردم که نام تو رفته برای همیشه از یادم
من هستم
همان مست شراب آلوده
بیا توهم بنوش جرعه ای از این باده
وقتی به پستوی دلم گذر کردم ، دیدم خوشبختانه
خوشبختانه مانده در عمق سبو
به قدر یک مستی از شراب
شراب ناب یکرنگی
بیا که من مثل همیشه ها امشب
شرابم را با تو می کنم تقسیم
پیاله را بردار
برای من اما کمی شراب افزون تر...
توچرابی پروا
یک فریب آ بودی
ناجی استبداد، مار وزهر آ بودی
□
روزگاری خوش نیست
باخودم می گویم
به خیالی واهی
در پی حق بودی
□
صورتت مخدوش از
بستری تکراریست
ران هایت انگار
منقلی پنهانیست
□
هستی ات را وزنی
درمقامی ناچیز
توشه ات راخیری
جز صداقت بودی
□
بازی مغضوبیست
لذتی هم دارد، پرشرر، پرشهوت
لیکن درپس ان، گامهایت باز است
□
گامهایت بی سود
در خیابانی شک
انتظاری مایوس
فاروق کس بودی
□
خامی ام خامم کرد
که نمی دانستم
همقفش باشیطان
مصدر هوشیاریست
□□□ روزگاری خوش نیست حال وقالم باقیست
از نوشته هاتون لذت بردم . موفق باشی امیرجان