ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ی نویسم چون شمعی که بیهوده در تاریکی قبرستانی می سوزد و پرتو می افکند ، در برابر چشمان بی فروغ مردگان سرد ، می نویسم چون رودی که هرز می رود در سینه کویر ، در منتهاالیه تمنای شهوت زمین .
می نویسم چون انعکاس رو به زوال نعره آخرین پلنگ بر قله های پست آرزوی ماه .
می نویسم برای تو . شاید تو آخرین بکارت مهجور این روزها باشی .
می نویسم برای تو ای آشنای خوب من