ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تو هیچگاه شبیه من نبوده ای
من بی تو
آبی که به زمین هرز می رود
وگلی فسرده در بهار .
حسی است در من
شبیه پژمردن گلی در آغوش سترون خاک
یا گم شدن ستاره ای در عمق تاریک کهکشان .
در من حسی است ، شبیه التماس شکوفه های نیاز
درپای باد هرزه گرد .
تو هیچگاه چون من نبوده ای
سرشاری از زیبایی و غرور .
من بی تو
به رنگ خزانم
آری بی تو
بودن نتوانم
ای در نهایت زیبایی و جمال
ای مست و سر فراز و بی خیال
تو هیچگاه شبیه من نبوده ای
«همه از خدائیم، به سوی خدا میرویم»
کلّ هستی از خداست. آنچه در دنیای توهّمتان می بینید، از ذات احدیّت نشأت گرفته است. آیا چیزی جز خدا و جز از خدا می بینید؟ خدا آنچه هست، آنچه نیست، آنچه خواهد بود و آنچه بوده است، می باشد. خدا تنها حقیقت، تنها زندۀ واقعی، تنها حیات جاودان و تنها شعور حاکم بر هستی است.
جز خدا نیست. هر چه هست، خداست. جز خدا نبینید، جز خدا نپندارید و جز خدا حامی ای نجوئید که او ذات یگانۀ هستی است. تنها حقیقت ماندگار و تنها پدیدۀ جاودان. جز او هر چه هست، همه از اوست. با اوست. در اوست و تنها اوست که هست و غیر او هر چه هست، زندگانی از او می یابد که او وحدت بی منتهاست. (از وبلاگ حدیث آشنا)